قیام خونین بیست و چهارم حوت هرات
بهاءالدین ضیائی
بیست وچهارم حوت روزی است که درآن بیست وپنج هزار انسان بیگناه، از زن و مرد و خورد و بزرگ مردم هرات بدست گروه وحشی و ظالمی از حزب دموکراتیک خلق به خاک و خون کشیده شدند .
چیزی که مایۀ حیرت است این است که هرکسی از این جریان تعبیر و تفسیری دارد: شوروی ها این قیام سراسری و این رستاخیز میهنی را به خارج نسبت دادند. عوامل خلق و پرچم به سرمایه داران و فیودالان و ارتجاع نسبت دادند. عناصر بی خبر آنرا به یک حرکت خود جوش و بی هدف نسبت دادند که گویا هیچ انگیزه و اساس فکری و هیج درونمایۀ عقیدتی نداشته و فقط برمبنای احساسات و عواطف براه افتاده است. اما این رستاخیز مردمی و این جهاد فی سبیل الله آغازگر یک حرکت بزرگ بود به سوی نابودی یک اندیشه و یک مکتب و یک ابرقدرت زمان.
هرات از لحاظ جمعیتی پس از کابل دومین و از لحاط بزرگی و مساحت یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به حساب می آید. ازجانب دیگر اگر افغانستان را از جهات بارمعنوی آن درنظرگرفته و پیشینۀ علم و آگاهی ، دانش و فرهنگ و شعر و ادب را در آن جستجوکنیم به این نتیجه می رسیم که افغانستان همیشه بر سه ستون بزرگ استوار بوده است، یعنی غزنه ، بلخ و هرات . و اما هرات درطول تاریخ و ازجهت موقعیت جغرافیائی که در مسیر شاهراه بزرگ ابریشم قرار داشت، نقطۀ تلاقی تمدن های شرق وغرب به حساب می آمده است.
در گذشته های دور گفته می شد که:«جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی است و آن مروارید هرات است.»
از هرات بنام «خاک اولیاء» هم یاد می کنند.
و اما پس ازانقلاب بزرگ ۲۴ حوت ۱۳۵۷ هرات بنام شهر خون و قیام لقب گرفت و این قیام را عامل اصلی فروپاشی شوروی هم می دانند. هرگاه تاریخ را ورق بزنیم می بینم که هرات با همه آن پیشرفت های معنوی و مادی بارها مورد تاخت و تاز متجاوزین قرار گرفته و با قبول تلفات انسانی زیادی ویران گردیده است. تجاوز اسکندر مقدونی، چنگیزیان، صفویان، قاجاریان و شوروی ها مشت نمونۀ خروار است.
روز جمعه بیست و پنجم حوت نیروهای تا دندان مسلح اردو همراه با دسته جاتی از نیرو های پولیس وملیشه های حزبی در اوایل صبح مسجد جامع بزرگ هرات را اشغال و ماشیندار ها و مسلسل ها را درمناره ها و گلدسته های آن جابجا و از آنجا مردم مسلمان و نمازگذار را هدف قراردادند و این اولین جمعه ای بود که مردم شریف و مسلمان هرات در طی سالها از ادای نماز جمعه درمسجد جامع هرات محروم گردیدند. بر همین مبنا مولوی بهاءالدین واعظ مسجد جامع هرات فتوای جهاد علیه این نیروهای طاغی را صادر و به مردم ابلاغ نمودند.
درچنین اوضاع و احوالی هزاران تن از دهات، قصبات و ولسوالی های دور و نزدیک سیل آسا بسوی شهر سرازیر گردیدند. درحالیکه ده ها تن از سرداران جهاد پیشاپیش آنها درحرکت بودند، وارد معرکه میگردیدند و با دست های خالی در برابر تانک ها و طیارات بم افگن و عساکرتا دندان مسلح قرارگرفته و بدون درنگ به پیش میروند و قتل عام می گردند.
ازبین این جمع سید عظیم آقای قتالی دربالای تانک به غنیمت گرفته شده قرارمی گیرد و پس ایراد سخنرانی همراه با تعداد زیادی ازمجاهدان به شهادت می رسند. هم چنین همه آن مبارزین، خصوصاً شاگردان مدرسۀ جامع در این رستاخیز مردمی چه درفراخواندن مردم به صفوف انقلاب و چه در پیشروی و هدایت مردم بسوی مراکز شیطانی و دولتی سهم به سزایی ایفا نمودند.
سران و بزرگان و افراد سرشناسی زیادی که در سازماندهی قیام ۲۴ حوت نقش اساسی داشتند به شهادت رسیدند. از آن جمله مولوی ملا احمد ساغری خطیب مسجد جامع مولانا عبدالرحمن جامی در این معرکه شهید و حافظ مولوی عبدالرئوف خطیب مسجد جامع نشین و برادرش مولوی عبدالشکور دستگیر و تیرباران شدند.
روز یکشنبه بیست و هفتم حوت این رستاخیز مردمی به داخل فرقۀ هرات کشیده می شود که در اثرآن در داخل فرقه هرات دو دسته گی ایجاد می گردد.
درتاریخ های بیست وهشتم و بیست ونهم حوت دربین نیروهای عسکری حامی مجاهدین و نیروهای وابسته به دولت جنگ های خونینی رخ میدهد، چنانچه تعداد زیادی ازصاحب منصبان فرقه به صف مجاهدین پیوسته و دیپو های سلاح را بروی مردم و همسنگران خود باز نمودند و با تمام توان به نیروهای وابسته به دولت هجوم بردند. قوای هوایی شوروی از داخل آن کشور و بعضاً از میدان هوائی شیندند بمبارد می کردند، در حالیکه قوای توپخانه و تانک ها و زره پوشها از زمین حمله و هجوم برده و بیرحمانه به کشتار ادامه میدادند.
دراین عملیات یک تن از مهمترین صاحب منصبان بنام دگرمن نورمحمد خان که در رهبری قیام فرقه نقش کلیدی را ایفا میکرد، به شهادت می رسد. بنابرگذارش بعضی منابع خبری در پیوستن فرقه به مجاهدین جگتورن محمد اسماعیل، جگتورن علاءالدین، دگرمن نورمحمد، دگرمن محمد رسول بلوچ، دگرمن سلطان احمد، جگرن عبدالعزیز، جگتورن حسام الدین کروخی، جگرن شایسته، تورن نجیب الله، جگرن سید اسدالله، جگرن شمشیر خان، ضابط سلطان احمد و دگروال انور نقش فعال را ایفا نمودند. این ها با قلع و قمع عناصر وفادار به دولت دروازه های تحویلخانه ها را باز نموده و اسلحه و مهمات موجود را بین مجاهدین تقسیم کردند. سپس به اتفاق قوماندان های مجاهد مُلکی به شهر رو آورده و نقاط مقاومت دولتی را تسخیر کردند.
ویلهم نویسندۀ کتاب گذرگاه افغانستان می نویسد:
«در تاریخ آسیا جنگ هرات درنوع خود بی نظیر بود. این کُشت و کشتار ها را تنها با شهرحماه در سوریه میتوان تشبیه کرد. همانگونه که در حماه مستشاران نظامی روسیه تجربیات قدرت آتش خود را دراختیار رژیم گذاشتند، درافغانستان هم یکتعداد از مستشاران نظامی خود را تحت ریاست جنرال الکسی سپی لُف که درجریان اشغال چکوسلواکیا از خود کاردانی نشان داده و تجاربی کسب کرده بود، فرستادند تا کاری را ازپیش برده بتوانند که نتوانستند. این قیام وحشت زیادی را بر روسها مستولی نمود، طوریکه روزنامۀ پرودا چندین کشورخورد و بزرگ را به دست داشتن دراین قیام مردمی متهم کرد.
بنا بر آمار دقیق دراین قیام ها که در بیست و چهارم حوت به اوج خود رسید، بیست وپنج هزار از فرزندان صدیق اسلام جام شهادت نوشیدند، اما به گذارش بعضی ازمنابع دیگر تعداد این شهدا به چهل و پنج هزار هم رسیده است.
دراین قیام عمومی و مردمی درحدود پنجاه و پنج تن ازمشاورین و کارمندان شوروی هم که به مأموریت های مختلف اشتغال داشتند، به هلاکت رسیدند.
متن مفصل این مقاله را در صفحه فیسبوک محترم ضیایی میتوانید مطالعه نمایید