در باره ما

1-Tamas 2-Resaneha 3-Khaterat 5-Qurbani 4-Ma 6-Home

به نام حق

به تاریخ 27 اپریل 1978م صاحبمنصبان اردو که به حزب دموکراتیک خلق افغانستان وابسته بودند در همکاری با مقامات اتحاد شوروی وقت مقیم افغانستان دست به یک کودتای خونین نظامی زده و جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان را اعلان نمودند
در کنار محمد داود خان، رئیس جمهور وقت و اعضای خانواده اش، صدها تن از صاحبمنصبان و سربازان اردو که در مخالفت با این کودتا قرار داشتند به قتل رساانیده شدند. این کودتا که به نام انقلاب ثور مسمی گردید در تناقض و تصادم با ارزش ها و اصول جامعه افغانی قرار داشت. چند ماه بعد از انجام کودتا مقاومت مردم در برابر این رژیم تحت حمایه روس ها اوج گرفت. رژیم به زودی کنترول اش را بر دهات از دست داد و ساحه قدرت آن در سطح پایتخت و یکتعداد شهر های بزرگ کشور محدود گردید. هزاران قریه توسط روسها و عساکر رژیم بمبارد و با خاک یکسان گردیدند، در حالی که در ساحات تحت کنترول رژیم، حزب دموراتیک خلق آزادی بیان و فعالیت های سیاسی مردم را در بند کشیده و در انحصار خویش قرار داد. دگراندیشان، متنفذین، روشنفکران و در مجموع همه کسانی که مظنون به خوشبینی با مخالفین و نیرو های مقاومت علیه رژیم می شدند به شدید ترین وجه از طرف ادارات استخباراتی و امنیتی رژیم و دفاتر حزبی مورد پیگرد و مجازات قرار میگرفتند. ده ها هزار افغان دستگیر و متعاقباً غایب شدند که اجساد یکتعداد از آنها بعد از گذشت دهه ها در گور های دستجمعی بازیافته شد. با اینهمه در سراسر کشور بطور وسیع علیه رژیم قیام برپا گردید

به تاریخ 27 دسمبر 1979م اتحاد شوروی با ارسال قشون سرخ به افغانستان حمله نظامی نموده و به تغییراتی در داخل رژیم دست زد. روس ها اداره جدیدالتأسیس خاد را منحیث یک دستگاه وسیع قتل و شکنجه بر شالوده و تجارب کی جی بی بنا گذاشتند. به همان اندازه که پالیسی زمین سوخته در دهات توسعه می یافت و سرکوب و پیگرد دگراندیشان در شهر ها توسط مأموران ادارات امنیتی و استخباراتی و اعضای حزب گسترش پیدا میکرد، به همان پیمانه مقاومت در برابر رژیم رشد نموده، اوج میگرفت. تا زمان سرنگونی رژیم دموکراتیک خلق در 28 اپریل 1992م بیشتر از دو میلیون افغان جان باختند، در حالی که بیشتر از یک میلیون تن دیگر باید بقیه عمر شانرا در معلولیت ناشی از جنگ بسر کنند. بیشتر از شش میلیون افغان مجبور به ترک خانه و کاشانه گردیده و در کشور های همجوار چون پاکستان و ایران هجرت گزیدند. ده ها هزار افغان دیگر در کشور های غربی رحل اقامت افگنند، در حالی که میلیون ها تن دیگر در داخل کشور بیجا گردیده و در صدد پناهگاه امن از جایی بجایی آواره گشتند. ویرانی کامل زیربنا ها و موجودیت ده ها میلیون مین های مختلف النوع در دل زمین از دیگر میراث های شومی اند که از روسها و رژیم ح.د.خ.ا. بجا ماندند

در اپریل 1992م رژیم ح.د.خ.ا. سرنگون گردید ه و تنظیم ها به نماینده گی از مجاهدین زمام قدرت را بدست گرفتند. در آغاز مردم از انتقال قدرت خوشحال بودند. اما اختلافات در بین تنظیم ها و نفوذ کشور های همجوار سبب گردید تا طی سالهای 1992م الی 1996م افغانستان به یک جنگ داخلی کشانیده شود. نسبت عدم موجودیت یک اداره مرکزی در رژیم تازه کار دولت اسلامی افغانستان، نیرو های مسلح محلی در گوشه های مختلف کشور اختیار امور را بدست گرفتند. در جنگ قدرت که در کابل بین یکعده از گروه های سیاسی و نظامی شعله ور گردید به مرگ افراد ملکی و غارت اموال و دارایی های مردم عامه و دستگیری و اعدام بدون هیچگونه محاکمه مخالفین قدرت انجامید. همچنان مردم قربانی خشونت های نژادی شده و احساس امنیت روز تا روز کاهش می یافت. در نهایت امر هزاران تن از باشندگان کابل مجبوراً به ولایات نسبتاً امن و کشور های همسایه آواره گردیدند. با وصف اینکه همه تنظیم ها و یا اعضای آنها در جنگهای داخلی و عواقب آن دخیل نبوده اند، اما مجریان و عاملین جنایات در این دوره در زمینه مسئول پنداشته میشوند. در اثر وضع ناهنجار حاکم و جنگهای مداوم قدرت طلبانه، تحریک اسلامی طالبان توانست در مدت کوتاه زمام امور را در قسمت اعظم کشور بدست بگیرد. بعد از تصرف کابل در سال 1996م طالبان امارت اسلامی افغانستان را اعلام داشته و شهروندان کشور را از آزادی های مدنی و جمیع حقوق اساسی محروم ساختند

در حالی که طالبان جنگ را بر علیه رژیم مخلوع دولت اسلامی افغانستان ادامه میدادند، طرفین نزاع به طور شنیع حقوق جنگ را پامال نموده، سبب هلاکت هزاران تن افراد ملکی را فراهم کردند. فشار و اجبار دینی، محروم ساختن زنها در جمیع امور زندگی اجتماعی و امحای میراث های فرهنگی کشور مثال های بارز این دوره محسوب میشوند

در سال 1390هـ ش رژیم طالبان توسط مداخله نظامی امریکا سرنگون گردید.در هنگام سقوط رژیم طالبان از طرف نظامیان امریکایی و شرکای افغان آنها حقوق بشر به شدید ترین شکل نقض گردید، چنانچه اسرای جنگی بعد از اعمال شکنجه به قتل رسانیده شدند

جامعه جهانی در روند بازسازی و پروسه دموکراسی کمک های زیادی را متعهد گردید. بر اساس توافقات حاصله در شهر بن کشور آلمان پیگرد جرایم جنگی در افغانستان باید در چوکات برنامه عدالت انتقالی تطبیق میگردید. متأسفانه ناقضین حقوق بشری و جنایتکاران جنگی در مواضع قوی قدرت باقی ماندند. پارلمان افغانستان یک قانون منفور مبتنی برعفو ناقضین حقوق بشری و جنایات جنگی را تصویب نمود. تا زمانی که این قانون پا بر جا باشد، محاکمه و پیگرد ناقضین حقوق بشری و جنایتکاران جنگی در افغانستان ناممکن خواهد بود. مردم افغانستان حتی بعد از سقوط رژیم طالبان نیز شاهد نقض حقوق جنگ از طرف جوانب شامل منازعه بوده اند. شکنجه مظنونین در توقیفگاه ها و زندان های رژیم فعلی و نیروز های امنیتی بین المللی از یکطرف و گروه های مسلح مخالف مانند طالبان از طرفی، خشونت علیه زنان و ژورنالیستان و حمله بر اهداف ملکی مثال های از ادامه جنایات جنگی ونقض حقوق بشری تحت حاکمیت فعلی است

موقف ما

مظنونین و متهمین جنایات جنگی ونقض حقوق بشری در جمیع ادوار متذکره باید مورد پیگرد قضایی قرار بگیرند. این بنیاد در زمینه مبارزه جهانی بر علیه اصل عدم مجازات علیه کسانی که در افغانستان مرتکب جنایات ضد بشری شده اند، پالیسی مبنی بر حقانیت این جنایات را تدوین کرده اند و یا دساتیر لازمه را صادر نموده اند، متعهد است. در این راستا هیچگونه تمایزی مبتنی بر وابستگی های ایدیولوژیکی، سیاسی، اقلیتی و دینی مظنونین و متهمین قایل نمیشود

اهداف

بنیاد خویش را به اهداف آتی متعهد میداند

تأمین مصالح قربانیان جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون

زمینه تماس، آگاهی بخشی، عمل و تشریک مساعی سازمان یافته بین قربانیان

ادای سهم بارز در زمینه اتخاذ مقدمات حقوقی در راستای پیگیری قضایی مظنونین و متهمین جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون

مستند سازی جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون.پمستند سازی شهادت شهود، مدارک و نشرات در زمینه جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون

بلند گوی ندای قربانیان جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون که از این جنایات جان به سلامت برده اند و یا خیر

تلاش در زمینه قرار دادن پیگرد جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون در آجندای سیاسی دولت افغانستان و نهاد های بین المللی مانند سازمان ملل متحد، جامعه اروپایی و غیره

ایجاد یک روز مشخص جهت احترام و یادبود شهداء، تثبیت گور های دستجمعی، اعمار یک آبده گرامیداشت از شهداء و تثبیت و مستند سازی قربانیان جنایات جنگی و نقض حقوق بشری افغانستان از 27 اپریل 1978م تا اکنون

بالاخره این بنیاد خویش را به اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر میثاق های بین المللی در این عرصه متعهد میداند

طرزالعمل

این بنیاد تلاش میورزد تا به اهداف خویش از طرق ذیل نایل آید

ایجاد یک شبکه وسیع بین المللی قربانیان و بازماندگان قربانیان جنایات متذکره طی ادوار مختلف

تثبیت و مستند سازی قربانیان جنایات متذکره

جمع آوری شهادت شهود و مدارک، جستجو و تثبیت قربانیان و بازماندگان این جنایات جهت ثبت و تدوین خاطرات و تجارب آنها

ایجاد یک آرشیف اسناد در زمینه جنایات جنگی، شهادت شهود و مدارک جنایات ضد بشری و نقض حقوق بشری در افغانستان

براه اندازی فعالیت های آگاهی بخشی در زمینه جنبه های مختلف عدالتخواهی برای قربانیان و هواخواهان آنها

بلندگوی قربانیان در برابر رسانه ها و جامعه بین المللی

ایجاد یک واحد ارتباطات عامه که توسط نشرات و رسانه های اجتماعی به تنویر افکار عامه و جلب حمایت برای این داعیه می پردازد

ایجاد یک “مرکز مستند سازی و معلومات در زمینه جنایات ضد بشری و نقض حقوق بشر در افغانستان” در هالند

ایجاد واستحکام روابط کاری با نهاد های مشابه افغانی و بین المللی

تلاش در جهت ایجاد یک محکمه بین المللی افغانستان

مددگاران مالی

مدد گاران مالی آنانی اند که با پرداخت اعانه به بنیاد کمک مالی میکنند

منابع مالی و سال رسمی

منابع مالی انجمن مشتمل است بر کمک پولی ماهانه مددگاران، کمک مددگاران مالی، آنچه ناشی از ارث و وصیت باشد، وقف و سایر عواید مالی

انجمن جهت پیشبرد معا ملات مالی خویش دارای یک حساب بانکی میباشد

سال رسمی مرادف سال میلادی است